جدول جو
جدول جو

معنی متوسل شدن - جستجوی لغت در جدول جو

متوسل شدن
ویچیرستن
تصویری از متوسل شدن
تصویر متوسل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
متوسل شدن
ملتجی شدن، متشبث شدن، دست به دامن شدن، واسطه قرار دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زاییده شدن بوجود آمدن: از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتول شدن
تصویر مقتول شدن
کشته شدن کشته شدن: (من شکسته بد حال زندگی یابم در آن زمان که بتیغ غمت شوم مقتول) (حافظ. 208)
فرهنگ لغت هوشیار
خو گر شدن رام شدن مانوس شدن: آفرینش همه آفریدگان چنانست که هرآنچ بشنودو طبیعت او را موافق و ملایم آید زود بقبول آن مسترسل شود
فرهنگ لغت هوشیار
روی آوردن، آگاه شدن دریافتن توجه کردن روی آوردن: از کاشان متوجه بلده المومنین قم شد
فرهنگ لغت هوشیار
بورطه افتادن فرو رفتن: ... از آن گاو طبعان حماقت پیمای که تا بگردن در او حال تبدل احوال متورط شدند، بکار دشوار افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
وطن گزیدن مقام کردن در جایی: تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال درین طرف مقیم و متوطن شدند
فرهنگ لغت هوشیار
ور شکستن، از کار ماندن، ایستادن درنگ کردن درنگ کردن، در محلی ایستادن، تعطیل شدن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار
سمرادیدن، هراسیدن گمان بردن خیال کردن، ترسیدن خوف داشتن: سلطان طاهر از آن حال متوهم شد
فرهنگ لغت هوشیار
پایندان شدن عهده دار شدن متعهد شدن: جمیع مهمات سلطنت را متکفل شد، پایندان شدن ضامن شدن، مخارج کسی را بعهده گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
به گردن گرفتن پذیرفتن : پادشاهی پسر را بادیبی داد... ادیب خدمت کرد و متقبل شد روزگاری برو سعی کرد
فرهنگ لغت هوشیار
ور تنیدن تبدیل شدن عوض گردیدن بر دوستی پادشاهان اعتماد نتوان کردن و بر آواز خوش کودکان آن بخیالی متبدل شود و این بخوابی متغیر گردد
فرهنگ لغت هوشیار
زیر بار رفتن تحمل کردن، یا متحمل نشدن، تحمل نکردن، بروی خود نیاوردن اعتنا نکردن: ذوالقدر... از جنگ فرار کرده در راه بخدمت نواب اشرف (شاه اسماعیل) رسیده دور جمجمه هر چند شاه او را صدا زده متحمل نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحمل شدن
تصویر متحمل شدن
((~. شُ دَ))
تحمل کردن، اعتنا نکردن، به روی خود نیاوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
روی آور شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
باز ایستادن، ایستادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Hinge
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
Notice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
charnière
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
remarquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
Scharnier
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
bemerken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
zauważyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
dobradiça
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
петля
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
помічати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متوقف شدن
تصویر متوقف شدن
scharnier
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
opmerken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متوجه شدن
تصویر متوجه شدن
замечать
دیکشنری فارسی به روسی